حرکت
سلام مامانم سلام شیطونم
خیلی فوضولی ها قربونت برم دیروز حساب تکون خوردی کلا تمرکز مامانی رو بهم زدی نذاشتی درس بخونم
اولین روزی بود که حرکتت رو درست و حسابی حس میکردم قلقلکم میومد ولی تو ول کن نبودی همش میچرخیدی و قلط میخوردی
بابایی رو صدا کردم بدو بیا اومده میگه چی شده ؟ میگم ببین ببین داره تکون میخوره کمی نگاه کرد ولی متوجه نشد قربونت برم خسته نمیشی اینقدر میچرخی همش داشتم فکرمیکردم خسته هم میشی یا نه
ای جانم الان هم داری تکون میخوری وقتی هم دست رو شکمم میزارم حرکتت رو حس میکنم گمونم من که ذوق میکنم تو هم بیشتر حرکت میکنی
میدونی امروز بابایی چی میگفت میگفت زود باش بپرس اگه ضرر نداره دوباره بری سونو مطمئن بشی
بابایی هم دختر دوست داره و اونم دلش میخواد مطمئن بشه من فکر میکردم خودم خیلی تو فکرم میبینم بابایی هم خیلی تو فکره و داره ذوق میکنه به روی خودش نمیاره
کاش مردا احساسشون رو بیشتر نشون میدادن کل مشکلا حل میشد
دوستون دارم بوسسسسسسسس