فاطمه حسنافاطمه حسنا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

نازدونه من (کوچولوی تو راهی من )

ذوق

1391/3/22 21:17
نویسنده : مامان خانومی
400 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جیگرم

دیشب با بابایی رفته بودیم بیرون از تو خونه موندن خسته شده بودم

بابایی رفت برام آش بخره کنار مغازه سیسمونی فروشی بود منم پریدم تو مغازه و بهش گفتم بیا

وای چه وسایل ناز بود تا حالا داخل سیسمونی فروشی نرفته بودم همش از بیرون نگاه میکردم (به کارم نمیومد خوب تو تو دلم نبودی )

چند تا چیز پرسیدم (تخت و پارک و کالسکه و.....)که چند و چجوریه فروشنده هم پایه که ما خریداریم(یکم خنده ام گرفته بود )طفلک

 دلم میخواست بخرم اما برای خرید نیومده بودیم و پول نیاورده بودیم این همه تازه من میخواستم اول بدونم تو دخملی یا پیسری بعد

ولی از همون دقه که سوار ماشین شدیم هی جیغ زدم گفتم ناژی تا وقتی رفتیم تو پارک هی میگفتم نازی فلان چیزو نازییییییییییی  بابایی هم حسابی ذوق کرده بود میگفت چه وسایل قشنگی داشت بهش گفتم تا مغازه بعدی بریم من همش ذوق میکنم میگم نازی نازی لبخندقلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامانی کسرا
16 خرداد 91 21:55
سلام شما در مورد اسم کسرا از من سوال کرده بودید؟


نه قربونت