اولین بار که دیدمت
سلام پیشی مامان دکتر برام سونو نوشته و من من انتظار میکشم تا تاریخش برسه و بیام تو جیگمل مامان رو ببینم آره ببینمت آخه یه جای تازه پیدا کردم که مانیتور داره و من میتونم تو نازنینم رو ببینم برای این سونو باید صبح خیلی زود میرفتیم و نوبت میگرفتیم تا ساعت 8 نوبتمون میشه بعد از نوبت گرفتن با بابایی رفتیم رو چمن نشستیم و صبحونه خوردیم یه صبحونه خوشمزه دو نفرو نصفی بعد که برگشتیم مطب فوری نوبت من شد پرسیدم همراه نمیتونه بیا گفتن نه پس بابایی نتونست بیاد تو دلم براش سوخت خیلی دوست داشت ببینتت رو تخت خوابیدمم و نگاهم به مانیتور روبروم بود که بله یه دست کوچولو نه دوتا دست کوچولو نمایان شد دستاتو گذاشته بودی کنار صورتت چون شما الان بزرگ شد...
نویسنده :
مامان خانومی
11:28