فاطمه حسنافاطمه حسنا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

نازدونه من (کوچولوی تو راهی من )

یه توضیح کوچولو

  ما رسم سیسمونی نداریم واین خریدها رو همینجوری من و بابای نی نی گرفتیم البته خانواده ها هم کمک کردن اسباب بازیها رو هم هیچ کدون تو این ایام نخریدم همه اش مال چند سال پیش و قبل از بارداریه
17 آبان 1391

ماه آخر

این ماه دیگه آخرین ماه انتظاره عزیزم بابایی حسابی کم طاقت شده برای دیدن روی ماهت دکتر گفت حدودای 1-2 آذر تاریخ سزارین میشه ولی یه ماه رفته مسافرت و نیست که من برم بازم ازش بپرسم و مطمئن بشم همش تو فکرم و یکم استر گرفتم که نکنه زود بیای هرچند تو خانواده سابقه زود اومدن نی نی نیست ولی راستشو بخوای یکم استرس زایمان رو هم گرفتم وسایلت دیگه کامل شده فقط مونده یه چند  تا عکس سه نفری که با هم بگیریم قبل از تولدت اگه این خاله مریم یکم بهمون وقت بدن و بیان اگه نه خودم باید دوربین رو کوک کنم برای عکس تابلوی اتاقت هم دیگه آخراشه داره خوشگل میشه هنوز نمیدونم مادر جون میتنه برای تولدت بیاد یا نه این بار به بابایی میگم زنگ که زد ا...
8 آبان 1391

8 ماه گذشت

سلام سلام وای خدایا تقریبا یه ماه دیگه مونده یه ماه دیگه مونده تا تو نی نی نازم رو تو بغل بگیرم عزیزم چه زود میگذره این روزا 8 ما گذشت با سختی و شیرینی اش دیگه بابایی هم بی طاقت شده برا دیدنت همش روز شماری میکنه همش میگه دخملمون چه شکلی میشه منم میگم الهی که سالم باشه تو همه چی 20 آبان دکترت از حج بر میگرده و اون موقع میرم پیشش تا دقیق بهم بگه کی میتونم تو رو ببینم دفعه قبل ازش پرسیدم گفت 2 آذر اگه تا 6 اذر عقب بیفته خیلی خوبه بعد از تاسوعا و عاشورا بشه مامانی این چند روز باقیمونده رو هم به سلامتی طی کن و منو نگران نکن باشه دخملم  امروز با خبر شدم یکی از دوستام که قرار بود نی نی اش آذر ماه بیاد زایمان کرده الهی که سالم...
28 مهر 1391

بدون عنوان

بابایی کالسکه شما رو برداشته و دور خونه میزنه میگم چیه داری تمرین میکنی میخنده میگه آره میخوام ببینم چجوریه یه دور باهش میزنه میگه نه خوبه سخت نیست تو دلم حسابی خندیدم   مامانی برات یه لباس خوشگل دوخته بابایی کلی خوشش اومده میگه چه ناز شده کی اینو بپوشه   راستی یادم رفت بگم از روزی که تو سونو دیدمت همش اینو با خودم زمزمه میکنم *دست کوچولو پا کوچولو پوست تنت کرک هلو *
24 مهر 1391

اولین بار که دیدمت

سلام پیشی مامان دکتر برام سونو نوشته و من من انتظار میکشم تا تاریخش برسه و بیام تو جیگمل مامان رو ببینم آره ببینمت آخه یه جای تازه پیدا کردم که مانیتور داره و من میتونم تو نازنینم رو ببینم برای این سونو باید صبح خیلی زود میرفتیم و نوبت میگرفتیم تا ساعت 8 نوبتمون میشه بعد از نوبت گرفتن با بابایی رفتیم رو چمن نشستیم و صبحونه خوردیم یه صبحونه خوشمزه دو نفرو نصفی بعد که برگشتیم مطب فوری نوبت من شد پرسیدم همراه نمیتونه بیا گفتن نه پس بابایی نتونست بیاد تو دلم براش سوخت خیلی دوست داشت ببینتت رو تخت خوابیدمم و نگاهم به مانیتور روبروم بود که بله یه دست کوچولو نه دوتا دست کوچولو نمایان شد دستاتو گذاشته بودی کنار صورتت چون شما الان بزرگ شد...
5 مهر 1391

خرید

به طور اتفاقی رفتیم فروشگاه و من هم به بابایی گفتم حالا که اومدیم اینجا بیا یه سری از خریدای سیسمونی رو بگیریم کلی لباس و وسایل خوشمل خوشمل داشتواصلا نمیشد انتخاب کرد آدم میخواد همشونو بخره یه سر همی و یه شیشه شیر و یه کاپشن و چند تا تکه لباس و یه سری وسایل دیگه رو برات خریدیم و کلی ذوق کردیم حیف که گوشی مامانی گم شده  وگر نه یه عالمه عکس میزاشتم دعا کن زودی پیدا بشه و دست هر کی هست بیاره بده چون توش خیلی خاطرات دارم که حیفه از دست بره تازه عکس کالسکه و چند تا از خریدایی که قبلا گرفته بودیم هم اون تو بود که میخواستم همه رو با هم بزارم ...
24 شهريور 1391

گزارش تاخیر

سلام مامانی بعد از یه وقفه طولانی اومدم باز ببخشید دیر پست جدید میزارم  میخوام برات تعریف کنم تو این مدت چه خبر بوده اول از همه این که عمه مامانی با عروسشون اینا اومده بودن جهاز عروس بچینن و خریدای تکمیلی رو انجام بدن منم تا میتونستم میرفتم خیلی وقت بود بازار نرفته بودم دلم لک زده بود برای بازار یه روز هم رفتیم بیرون تو باغ گردش ولی مامانی آخراش یکم اذیت شد و کمرش درد گرفت فرداش استراحت کردم تو همین حال و هوا مادر جون اینا و عمه جونت اینا که مشهد بودن زنگ زدن که ما برنامه ریختیم برگشت رو بیایم یه سر به شما بزنیم و اول قرار شد عمه مرضیه بیاد پیشمون شما هم از شبی که فهمیدی عمه جونت داره میاد حسابی خود نمایی کردی و شیطونی و ...
24 شهريور 1391

آموزش جنين در دوران بارداري، افزايش هوش و يادگيري

آموزش جنين در دوران بارداري، افزايش هوش و يادگيري    تا سالها قبل تعريف نوزاد موجودي دوست داشتني ولي ناتوان، مادون انساني، كودن و فاقد احساس بود و به همين ترتيب هم با آنها رفتار ميشد. طي 25 سال گذشته روانشناسان و جنين شناسان آمريكايي و ژاپني تحقيقاتي در زمينه جنين انجام داده اند كه نتايج آن حيرت آور است به طوري كه اين قرن، قرن نوزادان خوانده شده. اين مطالعات نحوه شكل گيري سيستم عصبي و مغز را از 2 هفتگي روشن ميكند. جنين داراي سيستم عصبي فوق العاده پيچيده اي است كه تا 3 سالگي در حال ضبط كليه حركات اصوات تصاوير مزه ها و بو هاست.يك جنين در هفت ماهگي بيشترين سلولهاي مغزي را دارد از ماه هشتم  اين سلولها شروع  به از بين ...
28 مرداد 1391

ترش کردن و مشکلات معده در بارداری

از قدیم مصرف عسل برای رفع درد معده،زخم معده و سایر عوارض دستگاه گوارش توصیه شده است.شاید تنها موردی که مصرف عسل با موم(عسل شان)بتواند نافع باشد،در خصوص افرادی است که زخم معده،زخم روده یا زخم اثنی عشر دارند.وقتی این افراد عسل را با موم مصرف کنند،لایه ای از موم روی زخم را می پوشاند و همانند پاسمان زخم عمل می کند.در هیچ مورد دیگر خوردن عسل شان توصیه نشده است.علی هذا برای رفع ناراحتی ها و زخم های معده،روده و اثنی عشر ،خوردن عسل همراه با برخی مواد دیگر به صورت تجویز های زیر توصیه می شود: حلوای آرد گندم،عسل و زعفران برای تقویت کار معده. گرد بالنگ با عسل برای تقویت کار معده و روده ها مخلوط شیر و عسل برای تقویت عمومی بدن و کار دستگا...
24 مرداد 1391

یه کم از سیسمونی دخترم

اینو خیلی وقت پیش خریدم اون موقع هنوز نی نی تو دلم نبود این گلبهی و قهوه ای رو دو سایز گرفتم یکی تا 3 ماه یکی تا 6 ماه اینو گرفته بودم کادو ببرم اما انقدر نرفتم که برای نی نیه کوچیک شد موند برا نی نی خودم :)) عروسک اندازه کف دسته ساک رو که خریدم  توش دو تا کیف کوچولو و چند تا جیب و یه تشک تعویض داره اینم برا رو تخت مادر که خودم دوختم اینم دست بافت مامانشه   ...
18 مرداد 1391