ماه خرداد و ورود به 7 ماهگی
کتاب خوردن
ما دیروز با مامانی رفتیم کتاب فروشی و اینا رو (کتابهای دانشگاه مامان) رو خریدیم اینم عسکاش و ما خیلی به کتاب خوندن علاقه داریم شایدم کتاب خوردن ...
نویسنده :
مامان خانومی
1:13
دندون
سلام سلام آی خوشگلم امروز صبح که مامانی از خواب بیدار شد و روی گل منو دید ناگهان با تعجب بهم نگاه کرد چی میدید دو تا مروارید کوچولو بله من بالاخره دندون دار شدم سلام سلام صد تا سلام من اومدم با دندونام میخوام نشونتون بدم صاحب مروارید شدم یواش یواش و بیصدا شدم جز کباب خورا اینم عکس دندونم مامانم میخواد بعدا برام آش دندونی هم درست کنه شاید وقتی بابایی اومد فعلا که امتحانداره و حسابی مشغوله منم قول میدم که کمتر اذیتش کنم اینم یه عکس چند رو بعدکه دندونام بیشتر معلومه ...
نویسنده :
مامان خانومی
1:10
سفرنامه
اینجا اول سفرمونه سفر عید اول از همه رفتیم قمصر کاشان هنوز هوا سرد بود و شما لباس گرم تنت بود و اینجا تو راه بندر (گهره )نهارمون رو اینجا خوردیم به همراه عمه کوچیکت (نمیدونم چرا تو یزد و اصفهان هیچ عکسی ازت نگرفتم ) اینم یکی از منظره های تو مسیره همون نزدیکای گهره و اینجا یه عکس با بهار حسابی هوا گرم بود اولین باری که لباس خنک تنت کردی اینم دست دوز مامان جون و سر سفره 7 سین خونه آقاجون اینا البته عکس خودت هنوز درست نکردم اینم منظره حیاط خونه آقاجون من این منظره رو خیلی میدوستم البته اونور که مناره های مسجد هست هم خیلی قشنگه جانم یه خواب شیرین ...
نویسنده :
مامان خانومی
0:53
صدای خنده
عکس حرفه ای
عکسهایی که دانیال با دوربین حرفه ایش ازت گرفته کاش همینجا بود هر ماه میبردمت پیشش ازت عکس بگیره چه خوش به حالم میشد اونوقت این عکسهای خام رو موقتی ازش گرفتم قرار شده بقیه عکس ها رو برام درست کنه و بفرسته ...
نویسنده :
مامان خانومی
1:43