فاطمه حسنافاطمه حسنا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

نازدونه من (کوچولوی تو راهی من )

سفر به شهر دیگه

1392/5/12 14:30
نویسنده : مامان خانومی
753 بازدید
اشتراک گذاری

خوب

اول معذرت که دیر شد نوشتن این پست

سلام دختر گلم که دیگه داری برای خودت خانومی میشی

حسابی هم شیطون شدی

ما (من و بابایی و شما )همه وسایل رو بار زدیم و اومدیم یه شهر دیگه زندگی کنیم

شهر بندر کنگان تو استان بوشهر

یکمی راهش دور بود ولی خوب می ارزید

توراه که میومدیم شهر آباده نهار رفتیم یه رستوران و اونجا بود که شما برای اولین بار خودت به تنهایی نشستی دختر گلم

اول کار شهر جم رو برای زندگی انتخاب کردیم که البته حسابی پشیمون شدیم و شما هم اونجا خیلی اذیت شدی

بهتر دیدیم که بیایم شهر کنگان که یه شهر خیلی بزرگتر و آبادتریه و همه امکاناتی داره

هنوز اینجا عکسی ازت نگرفتیم تو فضای شهری

ولی تو همین دو ماه شما حسابی کارهای جدید میکنی

با بندرعباس 8 ساعت فاصله است و میتونیم زود به زود بریم و فامیل رو ببینیم

مامانی جون راستشو بگم من همیشه دوست داشتم تو همچین جایی زندگی کنم

امیدوارم شما هم اینجا رو دوست داشته باشی

الان شما تعداد دندونات از 2 تا بیشتر شده و سعی میکنی بایستی دیگه چیزی نمونده که خودت به تنهایی وایستی

غذا خور هم شدی البته بهتره بگم بد غذا شدی چون یه مدته که خیلی خوب غذا نمیخوری

دست زدن رو از شب ورودت به 8 ماه شروع کردی

و دو هفته به ماه رمضان مونده بود که ماما رو گفتی

البته بگم ها هنوز بابا نگفتی بابایی همش دلش میخواد تو بابا بگی اما از این که ماما هم میگی خیلی ذوق میکنه

همش میگه دوست دارم دخترم حرف بزنه ببینم صداش چه جوریه

عسل مامان

امیدوارم از این به بعد زود به زود تر بیام و برات بنویسم

پسندها (1)

نظرات (2)

مامی نجمه
14 مرداد 92 18:17
آخ جیگرشو با اون قابلمه ش


قربون شما
فاطمه (مامان محمدسجاد)
16 مرداد 92 19:55
به سلامتی پس رفتید جنوب. خوش بحالتون. دعا کنید قسمت ما هم بشه بریم نزدیک فامیلا مخصوصا مامان و باباها. من کنگان اومدم توی اون خیابونش که از کنار دریا رد می شه رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به بازار ماهی فروش ها. من عاشق دریای جنوبم. تازه یکی از فامیلامون کنگانه و خالم هم بندرعباسه و تازه ترشم داداشم عسلویه است یعنی نزدیک شما. چه حس خوبی دارم به جنوبی ها. حالا از ما دور شدید مارو یادتون نره.

الهی همه به خواسته های دلشون برسن
منم عاشق دریای جنوبم
برعکس شما که این همه فامیل این اطراف دارید ما تو کنگان هیچکی رو نمیشناسیم فقط با صاحبخونمون دوست شدم
از این طرفا رد شدید یه سر هم به ما بزنید خوشحال میشیم
همه فامیل ما بندر عباسن
اختیار دارید مگه میشه شما رو فراموش کرد