فاطمه حسنافاطمه حسنا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

نازدونه من (کوچولوی تو راهی من )

40 روزگی با تاخیر

1391/10/20 0:24
نویسنده : مامان خانومی
930 بازدید
اشتراک گذاری

سللام دخملم

ببخشید که دیر اومدم از 40 روزگی شما بنویسم آخه امتحان داشتم و داشتم میخوندم

شما هم حسابی مامان رو درک کردی و خیلی این چند روز آروم بودی تا من بتونم درس بخونم خصوصا امتحان دومی رو حسابی خوابیدی منم با خیال راحت درس خوندم

خوب برات بگم که الان همش دوست داری باهات بازی کنیم خصوصا بازی صبحگاهی و شامگاهی هههههه صبح که از خواب بیدار میشی یه یه ساعت میخندی (بی صدا )و باید باهات حرف بزنیم و اغو آغو بگیم شما هم میگی و خودت هم میخندی  یه چند باری تو خواب با صدای بلند خندیدی دیروز هم چند بار صدای ذوق کردن در اوردی نمیدونم واقعا ذوق میکردی یا همینجوری صدا در میاوردی

خلاصه این که دخترم هر روز خوشگلتر میشی برای من و بابایی

امروز که نگاهت میکردیم خیلی بزرگتر شده بودی یاد اون روزا که تازه به دنیا اومده بودی میافتادم که چقدر ریزه میزه بودی ناناز من

ناخنهات رشدشون خیلی خوبه و اگه تو هفته دوبار و بیشتر کوتاهشون نکنم صورتت خط خطی میشه هههههه

موهای نازت هم چند تا تارش ریخته بود اینو از کلاهی که سرت کرده بودم فهمیدم

خدا کنه تا عید که میریم پیش آقاجون اینا و فامیلا کچل نشی دخملم

خوب حلا نوبت عکسه

عکسهای 40تا 50 روزگی

این اولین عکس که یه شکار لحظه که خاله جونت ازت گرفته

شکار لحظه

اینجا تو بغل بابایی خوابیدی  هر دوتون خواب رفته بودید چه خواب شیرینی منم از فرصت سوژه استفده کردم وقتی تو بغلمون میخوای خیلی عمیق خواب میری و یه خوا آروم

اینجا بعد از حموم

ههههههه اینجا انقدر سرتو تکون داده بودی که کلا تا رو چشمت اومده بود (بعد از حمام )

موش

اینجا مثل وقتی که بگیم موش موش شدی حیف که هنوز بلد نیستی وگرنه میگفتم موش موشی شدی

یه چند تا عکس از خنده هات هم تو ادامه مطلب میزارم

نیش خند

لبخند

بیشتر از لبخند

لبخند 2

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

هستی
20 دی 91 20:09
سلاممممم
چه جیگر شده این دختر طلا
کپی خودت شده ها
بوس بوس
خدا براتون حفظش کنه و زیر سایه مامان و باباش سالم و شاد باشه



ممنون هستی جون
هومن رو هم ببوس