خرید
به طور اتفاقی رفتیم فروشگاه و من هم به بابایی گفتم حالا که اومدیم اینجا بیا یه سری از خریدای سیسمونی رو بگیریم
کلی لباس و وسایل خوشمل خوشمل داشتواصلا نمیشد انتخاب کرد
آدم میخواد همشونو بخره
یه سر همی و یه شیشه شیر و یه کاپشن و چند تا تکه لباس و یه سری وسایل دیگه رو برات خریدیم و کلی ذوق کردیم
حیف که گوشی مامانی گم شده وگر نه یه عالمه عکس میزاشتم
دعا کن زودی پیدا بشه و دست هر کی هست بیاره بده چون توش خیلی خاطرات دارم که حیفه از دست بره
تازه عکس کالسکه و چند تا از خریدایی که قبلا گرفته بودیم هم اون تو بود که میخواستم همه رو با هم بزارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی