14 ماه و اندی
دختری با کلیپس
یه چشمه از شیطونیای شما خانم بلا این چند وقت اخیر همش میخوای رو یه چیز بلند مثل صندلی بشینی حالا میتوننهه هر چی باشه
میز شکم بابایی سبد اسباب بازی سبد غذا وووو
عقب عقب میری و میشینی کار نداری که امنه یا نه
لباساتو بر میداری و همینجوری همینجوری که میبینی سرت میکنی
حتی لباسهای مامانی رو
خیلی نون دوست داری هر وقت بابایی نون میخره اگه به شما نده حسابی دلت میشکنه و گریه میکنی
تازگیا یاد گرفتی اخم میکنی
اما اینجا بهت گفتیم اخم کن اینجوری کردی
و اینجا بعد از چند دقیقه بله اخم شما ظاهر شد وووووووووووویییییی چه اخم وحشتناکی ههههههه
اینم شما در راهپیمایی 22 بهمن
هی یادش بخیر پارسال شما چ کوچولو بودی تو راهپیمایی
خدا رو شکر که امسال هم خدا قسمت کرد تونستیم بریم راهپیمایی
و البته به خاطر آفتاب شما اخم کردی
چند کلمه جدید که میگی
نانا
بابا و ماما که از قبل میگفتی جدیدا ب بابا میگی بابایی یوقتا هم میخوای بگی بابا بیا میگی بابیا
به الو میگی ادو و بعدش کلی با تلفن حرف میزنی
عدیدی همون عزیزم هست که وقتی ذوق میکنی میگی و عروسکت رو بغل میکنی
امشب هم وقتی رفتیم بیرون یهو گفتی د د
وقتی چراغونی رو میبینی انقدر ذوق میکنی همش داد میزنی من خندم میگیره تو خیابون